آسمون دلدادگی | ||
|
![]() امشب باز پستچي پيرمحلمون نيومد
يابايد خونمون رو عوض کنيم يا پستچي رو
تو که هرروز واسم نامه مي نويسي،مگه نه؟!ا
نظرات شما عزیزان: داداش ایلیا
![]() ساعت20:04---21 ارديبهشت 1391
سلام
اول خبر اینکه بلاگدون از فیلتر ینگ درآمده . پس دوباره میشه ما رو مورد تفقد قرار داد و از درد سر عزیزانی که این مدت با مرارت این حقیر رو مورد لطف قرار میدادند کاسته شد . پس از این به بعد بسیار مسرور خواهم بود از حضورتان . دوم اینکه : جنگل زندگی دنیا را تو چه خوش تصویر کشیدی سهراب جغد و غم ، رنگ غروب ، قصه ی سرد ، و در آخر دل افسرده ی تنگ این همه رنگ رخ دنیا ییست ،که به ترسیم نگاه بشریست روزتان با نگه یار غریب و تنها ، تا به آخر خوش باد ای همه منتظران مهدی ایام بکام ایلیا [گل] پاسخ:سلام خداروشکر.....خیلی خوشحالم که دوباره برگشتی......ممنون از شعر زیبایی که برام نوشتی.......موفق باشی داداش ایلیا
![]() ساعت16:49---17 ارديبهشت 1391
سلام
نامه ها را من بخط جان نویسم نازنین باد را گویم روان گردد به سویت نازنین پستچی ار راه کوچه از سر پیری فراموش میکند واژه ی عشق را دلم بر آجر دیوار کوچه حک می کند گر نگاهت بر در ودیوار سرا خوب افکنی چشمهای خونی و دل در بر خود حس کنی نامه خوان ما حبیبا در دو عالم هم خداست اوکه هم میخواند و زیبا نویس اولیاست نامه پیچم در بر ابر بهار و فروردین باد را گویم روان شو سوی ماه آذرین روی در باد بهار گیر و تمنای وصال بوسه ای از باد را تحفه نما برگیس ویال سپاس ایلیا
چه شیرین است آن لحظه از زندگی که از همه دنیا نا امید میشوی چون تنها درآن لحظه است که می فهمی تمام دنیای تو خدای توست.
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |